سفارش تبلیغ
صبا ویژن



1 - .: زندان دختر عمو طاووس:.

1

سلام!

مامان باشه حتما مواظب هستم فقط جان من کسی به اون وسایل من که تو اتاقم هست دست نزنه ها! مامان بعضی از کتاب های کتابخونه همراهم هست، نو کرتم موووچ!(همون ماچ خودمون!!)، خدا فظ مامان..

مامانم هم همونجوری که همیشه نگاهم می کرد موقع رفتن بهم نگاه کرد البته یه خورده خوشحال تر بود چون می خواستم دو روز بعد برگردم، البته به دو روز نکشید!

شاید جالب باشه که از شهرمون تا خوابگاه حدود 1200تومن ازمون پول می گیرن و یکی از دلایل این قیمت شدیدا گرون اینه که تاکسیران ها طمع کارن و به دلیل نداشتن بنزین کرایه رو بردن بالا(خدا هدایتشون کن و البته خودم رو همچنین!) ولی من اون روز با تاکسی نرفتم، یه کار جالب انجام شد، و من رو با می نی بوس(!) به خوابگاه بردنجالب بود، اولین باری بود که با می نی بوس به مدرسه می رفتم، و البته از این کار هم کلی خوشحال بودم چون پول خیلی کمتری رو از ما می گرفت، همش 400 تومن!!! ولی..ولی..اه مجبورم بگم..من تو، نه در حال بیرون اومدن از می نی بوس یه گاف شدیدا بزرگ دادم، من که به قول مادرم: کد لشتی گتیته(زبون محلی!) یعنی اندازه یه درخت لشت که یه نوع درخت نخل هست بزرگیته و این درخت هم بزرگتر از چوب های برق نباشه کوچکتر هم نیست! خوب داشتم می گفتم (اه یه لحضه برا یه مساله ایی عصابم خورد شد، یه چند لحظه صبر کنید بقیه رو هم براتون می گم..خوب بهتر شدم) همین که می خواستم بیام پایین جلو کلی زن و دختر تَهههق سرم خورد به بالای در می نی بوس، کلی خیت شدم، من هم کلی با کلاس داشتم می رفتم پایین. البته من اصلا به روی خودم نیاوردم و رفتم پایین ولی کلی ضایع شدم!

بی خیال، بعد از رسیدن به مدرسه گزروندن یه روز کسل کننده برگشتم یه خوابگاه ها البته خیلی هم کسل کننده نبود، اول نمی خواستم این قضیه رو بگم چون به هر حال معلممون هست دیگه ولی گفتم که حیفه خیلی باحاله.پایین رو بخونید!

ما یه معلم داریم؛ معلم فیزیک، به اندازه یه اپسیلن مخ نداره کلا من از فیزیک دو به جز فصل دو که خودم یه خورده خوندم بقیه رو به هیچ وجه بلد نیستم و معمولا داخل کلاسش بورس خندس(!!) خیلی معلم باحالیه، صبر کنید که با یه مقدمه براتون قضیه رو بگم. معلم ریاضی ما بهترین معلم شهرستان و همین تابستون از دست مدیر کل اموزش پرورش استان لوح تقدیر گرفته و کلا یه مخ به تمام معنی هست ولی خلی متواضع هست و تمام بچه ها دوستش دارن و همیشه بهترین معلم هست چه از نظر درس دادن و چه از نظر نوع برخوردش با دانش آموز، معلم هندسه ما هم همچین وضعیتی داره، حالا این معلم ما ما مخ اکبندش اندازه ده برابر اینها فیس و افاده داره، فقط کافیه به نوع حرکت و لباساش نگاه کنید، تازه زن هم نداره(!!!!!!!!!!) این من رو کشته و از بیشترین کسی که بدش میاد، یکی از من بدش میاد یکی هم از یکی از دوستام. تو اون جلسه من کلا حال اذیت کردنش رو نداشتم ولی نمی دونم چرا همش شیطون میره تو جلدم! شاید باورتون نشه من و یکی از دوستام در حالی که داشت درس می داد با هم بلند شدیم و گفتیم که می خوایم بریم دستشویی، همون موقع که من کلمه دستشویی از تو دهنم بیرون اومد دیدم که داره به من نگاه می کنه شاید 5دقیقه به من نگاه کرد(این یکی از عادت های مسخرش هست) من هم که پر رو همش بهش نگاه کردم اون هم اخرش از رو رفت و شروع به درس دادن کرد اصلا توجهی نکرد(!)، من باز گفتم که می خوام برم بیرون و این رو هم اضافه کردم که اگه نذارید برم بیرون همینجا کار بد می کنم(!!!...) شاید باور نکنید ولی همچین حرفی رو زدم نمی دونم یه هو از دهنم بیرون پرید اون هم توجهی نکرد و ادامه داد من هم یه خورده بهم بر خورده بود اب میوه ایی که از زنگ پیش نگه داشته بودم رو اوردم بیرون و رو خودم ریختم و یه خورده هم ریختم رو زمین نمی دونی که چطور یه هو کلاس رفت رو هوا وقتی من گفتم من نتونستم خودم رو نگه دارم! بهم گفت برو بیرون من هم که دنبال همین موقعیت بودم پا شدم و کتابم رو ورداشتم و رفتم بیرون..

قرار بود که فردا تعطیل بشیم ولی من که صبر نداشتم و همون روز برگشتم، لباسم رو عوض کردم و وسایل باقی موندم رو ورداشتم و رفتم بیرون و یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه..یعنی همون فرار کردن از مدرسه، حالا باید یه تعهد باحال بره رو پروندم؛ بیخیال!

 



نویسنده » شاتقی . ساعت 12:47 عصر روز شنبه 87 فروردین 3


"right" style="color:#6d8aad" dir="rtl">