سفارش تبلیغ
صبا ویژن



4 - .: زندان دختر عمو طاووس:.

4

سلام..
همین امروز صبح توی سالن اموزش تصویری نشسته بودیم معلم هم داشت با پروژکتور 1200.000 تومنی که مدیرمون هی باهاش سر ما منت میزاشت بهمون درس میداد. من هم مثل همیشه رفتم صف آخر صندلی ها توی گوشه ی سمت راست نشستم. کلاسمون& کلاس عربی بود من هم طبق معمول بنای چرت رو گزاشته بودم و خواب بازی Gears of War2 رو میدیدم!
خوب از موضوع اصلی منحرف نشیم، ما نشسته بودیم که یه هو در باز شد. همین الان هم من بگم که از همون اول زنگ من اصلا حالم خوش نبود و حس خوبی نداشتم! خوب در باز شد، 5تا از کارگر های مدرسه اومدن و کولر رو از جاش کندن. مثل اینکه می خواستن کولر رو سرویس کنن. خوب کولر رو بیرون اوردن، اونجا بود که یه خورده خار و خاشاک بین کولر و حسار بیرون پیدا شد من هم گفتم که حتما بخاطر گرد و خاک ولی یه چند لجظه که گزشت...
چند لحظه که گزشت یه صداهایی اومد من تعجب کردم، بیشتر توجه کردم..
جیک جیک یه گنجشک بود که مامانش رو می خواست که بگه..
بی خونه شدیم..!

نویسنده » شاتقی . ساعت 5:49 عصر روز پنج شنبه 87 اردیبهشت 5


"right" style="color:#6d8aad" dir="rtl">