سفارش تبلیغ
صبا ویژن



صندوق اسرار(1) - .: زندان دختر عمو طاووس:.

بسم رب الشهدا

سلام بچه ها..مدتی بود که به دلایلی نبودم..شرمنده.
یه مطلب کوچولو دارم..بخونید و نظر بدین..!
.................................................................
معاد و بیگ بنگ:

طبق ایات قران معاد و قیامت دارای دو مرحله هست:

--مرحله اول

در این مرحله سه کار رخ می دهد:

1.نفخ صور اول: در این کار یک بانگ بزرگ در جهان طنین انداز می شود که می شه گفت همون بیگ بنگ دوم باشه..

2.مردن اهل اسمان ها و زمین: بدون شرح!

3.تغییر کردن ساختار زمین و اسمانها: در اینجا هم یک دنیای دیگه به وجود میاد و ساختار جهان تغییر می کنه.

--مرحله دوم

در این مرحله شش کار رخ می دهد که من فقط 2تاش رو می گم:

1. نفخ صور دوم: در اینجا هم یک بانگ سهمگین تمام دنیا رو در بر می گیره، در اینجا می شه گفت که این بانگ همون برخورد کردن یک شیع به زمین هست که موجب به وجود اومدن حیات در زمین می شه(زمین در اون زمان می تونه یه اسم دیگه داشته باشه).

2. زنده شدن انسان ها: در جهان هیچ چیزی از بین نمی رود و فقط از حالتی به حالت دیگه تغییر می کنه، در این جا هم همینطور هست و فقط انسان ها به ذراتی معلق در اسمان تبدیل شده بودند و بعد از اون به یک سیاره و بعدش هم با اثابت شهاب سنگ باز زنده می شن و به حیات خودشون ادامه می دن.( دقیقا مثل گیاهان!)

============================================

به نظرتون ایا این فرضیه ها می تونه درست باشه؟!

 

 

 

 



نویسنده » شاتقی . ساعت 9:0 صبح روز پنج شنبه 86 دی 6


اقا..
فردا میایی؟
به خدا که دیگه نمی تونم گریه نکنم..
خودت می دونی که نمی تونم گریه کنم پس چرا نمیایی، به خدا وقتی به مردم نگاه می کنم که چطور دارن برا گریه می کنن دلم می خواد خودم رو از بلندی پرت کنم پایین..
مگه من چمه که نمی تونم برات گریه کنم..
هی اقا جون دلم گرفته، یه ندا بده تا بیام پیشت..
مگه من چم از اون بالایی ها کم، من هم می خوام ببینمت، به خدا چیزیت کم نمی شه فقط میگن نگاه کن این اقا نورانیه داره با اون چرکه راه می ره، خوب بگن اقا، یعنی تو اینقدر هم من رو دوست نداری..
اقا فقط یه ندا..

 



نویسنده » شاتقی . ساعت 9:2 عصر روز پنج شنبه 86 آذر 8


بسم رب المهدی

 

بیا که به همه ی کوله بار برخیزیم

به عزم بوسه به دستان یار برخیزیم

غبار غربت پاییز را دوامی نیست

بیا به انتظار طلوع بهار برخیزیم

 

شاید روزی تو بیایی ولی چه دور...

مگه می شه که من بدون تو زنده بمونم...

خیلی سخته به خدا...

حال می ده که دیگه من رو نبینی مگه نه؟

من، من که اینهمه ادم بدی هستم رو نبینی...

واقعا حال نمی ده...

اقا اگه من هم جای شما بودم نمیومدم پیش خودم...

ولی حالا که من جایی شما نیستم...

پس...

تو رو به هرکی دوست داری بیا...

 

 



نویسنده » شاتقی . ساعت 1:36 عصر روز جمعه 86 آذر 2


بچه ها چاکریم...شرمنده سلام..

کلا امروز هیچی برای اپ ندارم ولی یه دونه تبریک یه خبر و..و..و.. دیگه چی می خواستم بهتون بگم..اهان..و یه خدا حافظی..!

---------------------->

دیروز تولد پسر جد ما بوده..

تولدش مبارک..

s

------------------------------->

بچه ها یه خبر با حال..من..من عینکی شدم.....!!!!!!!!!!!

قیافم عین این بچه خر خونایی شده که هر چی خر خونی میکنن خر تر می شن...

خیلی مزحک شدم....وای که وقتی خودم رو توی اینه می بینم چقدر از خودم خندم می گیره...

تاحالا ادمی به مزحکی من ندیدید مگه نه!

----------بی خیال------------------------>

تا جمعه ی دیگه و اپ بعدی خداحافظ..

-------------------------------------------><-----------------------------------------



نویسنده » شاتقی . ساعت 1:32 عصر روز جمعه 86 آذر 2


میو میو احمدی نژاد عوض می شه...

پاسدار..

نویسنده » شاتقی . ساعت 9:23 صبح روز جمعه 86 آذر 2


z

اهاییی تو هییی با تو هم چرا ولشون نمی کنی مگه خودت خونه و زندگی نداری...ولشون کن..

 



نویسنده » شاتقی . ساعت 8:26 صبح روز جمعه 86 آذر 2


دوستان عزیز الان ساعت 18:19 دقیقه(شب) هست و منم منتظر ماشینم تا بیاد و ما رو برداره تا بریم مدرسه، البته مدرسه ی ما شبانه روزیه..
پس تا جمعه ی ایند..فعلا خدا نگهدار..



نویسنده » شاتقی . ساعت 6:23 عصر روز جمعه 86 آبان 25


<      1   2   3   4   5      >
"right" style="color:#6d8aad" dir="rtl">